«مرصاد»
نمیدانم چرا این دل بدنیا
زده پیوند وغافل شد زعقبی
*****
مقام وجاه ثروت دیده دل
نموده گور ووانگه مانده درگل
*****
نمی داند که دنیا ماندنی نیست
بنزد حق هرآنچه هست باقیست
*****
نخوانده آیه سوط عذاب را
به فرعون حق نموده این خطاب را
*****
چرا مصداق فرعونی به دوران
به اعمال وبه فرمان ضدقرآن
*****
زظلم وجورخود امواج دریا
برای غرقه خود کردی مهیّا
*****
نمی دانی زآهی شعله خیزد
وزان شعله تمامیّت بسوزد
*****
چرا غافل توازمرصادی ای دل
توازکنت وتراب شرمت چه حاصل
*****
بیا ای دوست بردرمان دل کوش
زسالم دل خدا نبود فراموش
شاعر(وهاب آقاجانی)
*************************